پیوستگی دقت و توجه ما به کارکردهای جسم موجب میشود که تمامیت ادراک حواس پنجگانه به ما برسد بدون آنکه به طور انتخابی از جانب ما ارزیابی شود. پیامد این فرایند افزایش اطلاعاتی است که ذهن را به سکوت وا می دارد.
پیوستگی دقت و توجه ما به کارکردهای جسم موجب میشود که تمامیت ادراک حواس پنجگانه به ما برسد بدون آنکه به طور انتخابی از جانب ما ارزیابی شود. پیامد این فرایند افزایش اطلاعاتی است که ذهن را به سکوت وا می دارد.
سواد زندگی؛ توسعه توانمندی های فردی / سیدمحمدمهدی شهیدی
“درست راه رفتن” فنی است که برای متوقف کردن “گفتگوی درونی” می توانیم از آن استفاده کنیم.
در ظاهر “درست راه رفتن” چیزی جز نوع خاصی از راه رفتن
نیست، تنها با نگرش دقیقتر در “درست راه رفتن” می توانیم به نوعی
مراقبه دست یابیم که به کاهش و سرانجام قطع گفتگوی درونی ما میانجامد.
مراقبۀ ناشی از “درست راه رفتن” بر عکس عموم مراقبه ها، که مبتنی بر تمرکز است، در جهت مخالف کار می کند.
در این تکنیک تمرکز طلب نمی شود، بلکه هدف گشودگی کامل حواس
است. یعنی تمام اطلاعات محیط ما بایستی بدون هیچ مانعی به ما برسند.
این زمانی رخ میدهد که ما دقت و توجهمان را از اشیای پیرامون و
محیط برداریم و آن را به جسممان و رویداد “راه رفتن” متمرکز کنیم. با این
کار، برای کسب اطلاعات از دنیای اطراف و پذیرش نامحدود واقعیت، آغوش گشوده ایم.
پیوستگیِ دقت و توجه ما به کارکردهای جسم، موجب میشود که تمامیتِ ادراکِ حواس پنجگانه به ما برسد بدون آنکه به طور انتخابی از جانب ما ارزیابی شود. پیامد این فرایند، افزایش اطلاعاتی است که ذهن را به سکوت وا میدارد.
تمرین:
“درست راه رفتن ” بهانه است
زمانی می توانیم فنِ “درست راه رفتن” را درک کنیم، که آگاه باشیم دنیایی که در آن زندگی می کنیم محصول ذهنمان است.
ما هستیمان –بودشمان- را توسط فرایندی تفسیری به وجود میآوریم که در ذهنمان برگزار میشود. ادراکِ ما، به واسطه توصیفی که دریافت کردهایم، دستکاری می شود.
ذهن برای پایداری دنیای تفسیریش، مدام باید آن را بازتولید کند و مکالمه ذهنی مهمترین ابزار این بازتولید است.
با “درست راه رفتن” از رابطه مداوم ذهن با ثمرۀ اختراع آن جلوگیری میکنیم. در این حالت ذهن ما با تعداد کثیری از اطلاعات چنان اشباع می شود که قادر به عملکرد نیست.
در این حال ذهن لبریز از مفروضات می شود و بدون داشتن رابطه مستقیم با عناصر بیرونی وصف پذیر خود، قدرت گفتگو را از دست می دهد، شخص خاموش می شود و بدین ترتیب سکوت درونی ایجاد می شود.
بنابراین وقتی که “درست راه رفتن” را تمرین می کنیم شرایط فیزیکی چندان مهم نیست، آگاه بودن به حالتهای خاص بدن و بازو تنها وسایل کمکی هستند تا دقت ما را تمرکز بخشند و به اشیای اطرافمان معطوف نکنند.
در این تمرین مهم شیوه ای است که چشمها بدون آنکه روی چیز خاصی متمرکز شوند، عناصر بیشماری از دنیا را مشاهده کنند، بی آنکه تصور روشنی از آنها داشته باشند. در این حالت چشم قادر است جزئیاتی را که در دید عادی بسیار زودگذر است انتخاب کند.
موفقیت ما در “درست راه رفتن” مربوط به پشتکاری است که با آن، این فن را تمرین می کنیم.
خیره شدن
در کنار “درست راه رفتن” فن و تکنیک “خیره شدن” نیز باید به عنوان بخش دیگری از دومین فن مورد استفاده قرار گیرد.
ما با خیره شدن بر قدرت ارتباط ذهن تاثیر می گذاریم. تماس مداوم با ثمره های آفرینش آن را قطع می کنیم و این به وقفه ای در گفتگوی ذهنی می انجامد.
در حالی که در “درست راه رفتن” توجه خود را در انبوهی از اطلاعات غرق میکنیم؛ در “خیره شدن” از تجربیات متقابل کمک میگیریم و تمام تمرکز خود را بر یک شیء معطوف میکنیم و راه تأثیرات دیگر را بر خود میبندیم. بدین ترتیب ذهن را از هستی خود ساختۀ خویش مجزا میکنیم.
در این هنگام “گفتگوی درونی” پا پس میکشد و بدون تماس با اختراع خویش، متوقف میشود.
تمرین:
تمرکز بر شیء دلخواه، تنها وسیله ای است برای کمک به دقت ما، تا به منزوی کردن ذهن کمک کند. در واقع کمال مطلوب این تمرین آن است که دقت بر خودش متمرکز شود؛ از آنجا که چنین چیزی امکان ندارد باید آن را تنها متوجه یک شیء کنیم تا خسته شود.
“اگر ساعتها به توده ای برگ خیره شوی زمانی می رسد که افکارت خاموش میشود. فقدان فکر، دقتِ تونال (ذهن) را کاهش میدهد و آنها به چیز دیگری بدل میشوند”.
بسیار مهم است که در این تمرین، خستگی ناشی از تلاشِ ذهن را با حالت کلی رخوت و دلمردگی اشتباه نگیریم و در تمام مدت تمرین کاملاً هوشیار و دقیق باشیم.
از آنجا که موفقیت این تمرین در اصل متکی به محدودیتِ تمرکزِ دقت ماست، توصیه میشود که هنگام تمرینِ “خیره شدن” به شرایط فیزیکی بدن حالت مطلوبی داده شود.
وضعیت نشستن هنگام خیره شدن
نکته:
موفقیت ما در “خیره شدن” مثل “درست راه رفتن” به شدت و پشتکاری وابسته است که با آن این فن را تمرین میکنیم.
مطمئنا نمیتوانیم ظرف چند روز گفتگوی ذهنی را متوقف کنیم. اما اگر به طور جدی در طلب واقعیت باشیم، آنگاه باید از تمرین منظم و مرتب نهراسیم.