راضیه ۳۱ ساله در اتاق مشاوره کلانتری از خیانت همسرش به دوستی قدیمی میگوید که زندگی مشترکشان را دچار بحران کرده است. کارشناسان بر اهمیت توجه به نیازهای عاطفی و محدودیت روابط اجتماعی تأکید دارند تا از بروز چنین ناهنجاریهایی جلوگیری شود.
به گزارش نگاه خراسان جنوبی، خانم جوان روی صندلی اتاق مشاوره کلانتری نشسته و اشک در چشمانش حلقه زده بود راضیه ۳۱ ساله که ناامیدی در چهرهاش موج می زد ماجرای تلخکامی اش را اینگونه بیان می کند: چند سال بعد از آن که دیپلم گرفتم هوشنگ به خواستگاری ام آمد. او کشاورز بود اما درآمد خوبی داشت. این بود که به خواستگاریش جواب مثبت دادم و ازدواج کردیم.
چند سال گذشت و با هم زندگی خوبی داشتیم و صاحب دو فرزند شدیم تا اینکه یک روز که به بازار رفته بودم به طور تصادفی یکی از دوستان و همکلاسیهای دوران دبیرستانم را دیدم. میدانستم که ازدواج کرده، خیلی خوشحال شدم و او را به خانه دعوت کردم. آن شب خیلی خوش گذشت، از خاطرات گذشته گفتیم و افسوس دوران نوجوانی و مدرسه را خوردیم.
وقتی هوشنگ به خانه آمد، با خوشحالی دوستم را به او معرفی کردم و گفتم که مبینا پرشورترین دختر کلاس بود ولی الان ازدواج کرده و دیگر شور و هیجان سابق را ندارد خلاصه آن شب با هم شام خوردیم و آخر شب همسرم، مبینا را به منزلش رساند.
راستش حال خیلی خوبی داشتم چون دوستی قدیمی و صمیمی برای درد دلهایم پیدا کرده بودم. از آن شب به بعد رفت و آمد مبینا به خانه ما بیشتر شد و من هم از این موضوع خوشحال بودم. اما مبینا هیچ وقت با همسرش به خانه ما نمیآمد و میگفت که همسرش اهل معاشرت نیست و از حضور در منزل دیگران غیر از اقوام نزدیک خجالت می کشد. من هم پذیرفتم و به آمدن همسرش اصرار نکردم. چند ماهی گذشت کم کم احساس کردم اخلاق و رفتار هوشنگ خیلی تغییر کرده و نسبت به من سرد و بیتفاوت شده، رفت و آمدهای مبینا به خانه ما بیشتر شده بود و هنگامی که هوشنگ هم در خانه بود مبینا جلوی او چندان حجابش را رعایت نمیکرد این بود که کم کم به هر دوی آنها مشکوک شدم و با کنجکاوی زنانه رفتارهای همسرم را زیر نظر گرفتم تا اینکه فهمیدم واقعا ًپای یک زن دیگر درمیان است.
برای همین یک روز یواشکی گوشی همسرم را بررسی کردم و از پیامها و تصاویر آن متوجه شدم که همسرم با مبینا ارتباط خیلی صمیمانهای برقرار کرده اما باورش برایم سخت بود که مبینا با وجود متاهل بودن چنین کاری کرده باشد این بود که مخفیانه به محل منزل مبینا رفتم و از همسایهها تحقیق کردم و فهمیدم که مبینا چند ماه است که از شوهرش طلاق گرفته است.
دیگر نتوانستم تحمل کنم و با ناراحتی همسرم را بازخواست کردم. هوشنگ هم در جواب من با وقاحت تمام گفت که مبینا را به عقد موقت خود درآورده. بعد از مشاجره طولانی وقتی از او خواستم از هم جدا شوند همسرم زیر بار نرفت و ادعا کرد که مبینا به خاطر من از همسرش جدا شده ! و من نمی توانم او را طلاق بدهم … با شنیدن این حرفها انگار آسمان بر سرم خراب شد و نفرت تمام وجودم را گرفت و با خشم و عصبانیت به حالت قهر خانه را ترک کردم… .
کارشناس آموزش همگانی معاونت فرهنگی و اجتماعی پلیس استان در این باره می گوید: در همه ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی که موضوع خیانت یکی از آن ها است. عوامل تعیین کننده غیر از وسوسههای نفسانی وجود دارد که در این پرونده به دو مورد از آنها اشاره میکنیم:
۱. نارضایتی عاطفی: این عامل معمولاً به صورت خاموش و به مرور زمان بر روابط و رفتار زوجین نسبت به هم تاثیر میگذارد که ریشه آن در کوتاهی و غفلت زوجین از نیازهای عاطفی یکدیگر یا داشتن انتظارت غیر واقعی مبتنی بر الگوهای ذهنی و مقایسهای نادرست است.
۲. فرصتهای خیانت: بیتوجهی به احکام شرعی روابط محرم و نامحرم و جایگزین کردن اعتماد افراطی و بی جا با اعتماد مبتنی بر عقل، شرع و عرف زمینه و فرصت خیانت را ایجاد میکند برای مثال: در همین پرونده چندین بار همسر راضیه بدون حضور شخص دیگری مبینا را به منزلش میرساند و جرقه ارتباط آنها از همین جا میخورد در صورتی که اگر راضیه همسرش را در این مسیر خیلی محترمانه و صمیمانه همراهی می کرد و فرصت ایجاد خلوت بین همسرش و مبینا را نمیداد شاید امروز به این وضعیت دچار نبود.
در پایان لازم است به این نکته آموزشی توجه کنیم که زندگی مشترک فقط در سایه هوشیاری و توجه به نیازهای مادی و معنوی یکدیگر و پرهیز از افراط و تفریط در روابط اجتماعی توسط زوجین میتواند دوام و استحکام پیدا کند.
منبع خبر: نگاه خراسان جنوبی